انتشارات کشاورز
فروشگاه اینترنتی کتاب‌های حقوقی
0 کالا - 0 تومان
حذف تصویر عنوان تعداد قیمت (تومان)
موردی وجود ندارد
جمع: 0 تومان

قضاوت تلفنی و باقی قضایا (1)

گمان می کنم اسفندماه 1357-حدود بیست روز پس از پیروزی انقلاب- بود که به اتفاق «آقای ابریشمی» قاضی دانشمند و شریف دادگستری و« آقای کورش کاکوان» وکیل دادگستری مأموریت یافتیم برای بررسی علت و نحوه اعدام فردی به نام «ر..» که در رفسنجان اعدام شده بود، به این شهر برویم .

 با هواپیما به کرمان رفتیم . ما را در مهمانسرای استانداری اسکان دادند . ساختمانی بسیار لوکس و زیبا بود که خراب و کثیف شده بود . تاجایی که به یاد دارم، کمیته کرمان هم در همین ساختمان مستقر بود. 

مسئول کمیته معلم جوانی به نام «ا..»بود . یک فرد روحانی کمی مسن تر هم به او کمک می کرد که نامش را فراموش کرده ام. این آقای روحانی با آقای «ا..» شوخی می کرد .  از جمله نمی دانم به چه مناسبت آقای «ا..» گفت «من یک «آدمی » هستم که دارم کارم را می کنم» . این آقای روحانی بلافاصله گفت: «البته این حسن ظنی است که به خودتان دارید!!» . 

نزدیک این مهمانسرا یک یخچال قدیمی و سنتی بود که به تماشای آن رفتیم .حفره ای بسیار بزرگ و عمیق که سر پوشیده بود .در گذشته ها در غرفه های آن آب جمع می کردند تا یخ بزند و برای مصرف در تابستان ذخیره شود جالب بود تا آن زمان یخچال اینگونه ندیده بودم . نمی دانم الان آن مهمانسرا و آن یخچال سنتی در چه حالی است . 

اما ماجرای قضاوت تلفنی:صبح زود در انتظار اتومبیل و اسکورت مسلح بودیم تا به رفسنجان برویم . در اطاق آقای «ا..» نشسته بودیم . دو نفر را شب گذشته با دو بانکه بزرگ حاوی مشروب الکلی گرفته بودند .  آقای «ا..» تلفنی با فردی که نفهمیدم چه کسی بود، برای تعیین تکلیف آنها تماس گرفت . سخنان آقای «ا..» را می شنیدم اما سخنان طرف مقابل را ، با توجه به آنچه آقای «ا..» می گفت ، حدس زدم .  مکالمه به شرح ذیل بود :

▪️آقای «ا..»: حاج آقا دیشب دو نفر را گرفتیم با دو بانکه مشروب . مست و لول بودند و به زحمت حرف می زدند و سر از پا نمی شناختند . چکارشان کنیم ؟

▫️حاج آقا: اقرار می کنند که مشروب نوشیده بودند ؟

▪️آقای «ا..»: حاج آقا دیشب اقرار کردند . ▫️حاج آقا: خودتان گفتید دیشب مست و لول بودند و حرف نمی توانستند بزنند . اقرارشان چه ارزشی دارد؟

▪️آقای «ا..»:حاج آقا دهانشان هم بوی گند الکل می داد .

حاج آقا: دهان به جهات مختلفی ممکن است بو بدهد . الان اقرار می کنند ؟

▪️آقای «ا..» از دو متهم پرسید: «اقرار می کنید که دیشب مشروب خورده بودید؟» . 

آن دو نفر که به فراست دریافته بودند ماجرا چیست، بلافاصله گفتند : «نخیر ، حالمان خوب نبود ، اما مشروب نخورده بودیم» !!

▪️آقای «ا..» گفت: حاج آقا اقرار نمی کنند، چه کار کنیم؟ ▫️حاج آقا: هیچ، ولشان کنید بروند !

▪️آقای «ا..»: این مشروب ها را چه کنیم ؟

▫️حاج آقا: دور بریزید . مکالمه تمام و آقای «ا..» مشغول گله گزاری شد که ببینید چه گرفتاری داریم و . . . الخ

اما من که از یک سو از قضاوت تلفنی حیران بودم و از طرف دیگر از محتوای این قضاوت و احتیاط و روشن بینی و روشنفکری موجود در آن شگفت زده شده بودم، یارای پاسخ نداشتم .

 البته بعدها چیزهایی در مورد قضاوتهای تلفنی دیگر شنیدم که محتوای آنها شباهت و ربطی به قضاوت تلفنی آن «حاج آقای» ناشناس نداشت .

ادامه دارد...

 
پرداخت امن
میتوانید با استفاده از شبکه شتاب به صورت امن پرداخت نمایید.
تحویل واقعا سریع
ارسال سریع به تمام نقاط ایران
پشتیبانی شگفت انگیز
پشتیبانی ما شما را شگفت زده خواهد کرد.
بهترین کیفیت
بهترین و با کیفیت ترین محصولات

تماس با ما
شما میتوانید از طریق اطلاعات زیر با ما در تماس باشید.
021-88927059
021-88711092
info@keshavarz.com
تهران، خیابان کریمخان زند، خیابان عضدی جنوبی(آبان جنوبی) نبش بن بست کیوان، پلاک 2، واحد 2
لطفا کمی صبر کنید...
 

تمامی حقوق مادی و معنوی این وب سایت متعلق به "نشر کشاورز" است.