پیام تیمسار دکتر سعید ملکزاده، ریاست هیات امنای بنیاد حقوقی بهمن کشاورز به مناسبت سالروز درگذشت استاد
به نام خداوند بخشنده مهربان
یک سال گذشت. یک سال از درگذشت دوستم« بهمن کشاورز». دوستی که برادرم بود. معلم وآموزگارم بود. دوستی که عشقم بود، امیدم بود، آرزویم و همه چیزم بود.
در همه ی روزها و شب های این یک سال، یادآور خاطرات او و یادگارهای او مونس تنهایی اندوهبار من بود.
به هرکجا که می روم، هرچه را که می نگرم یادآور لحظه هایی است که در کنار او بودم. لحظه هایی که چه خوب بودند و چه زود گذشت. دلم برایش خیلی تنگ شده. هیچ چیز نمی تواند این زخم بزرگ را التیام بخشد و قلبم را تسکین دهد و هیچ چیز نمی تواند از بار غمی که بر دوش جان دارم بکاهد.
او به راستی در همه چیز برتر و والا بود. او معلم اخلاق بود. او انسان شایسته ای بود که طراوت وشادابی را با صبوری و بردباری درهم آمیخته بود و همواره لبانش به کلامی خوش و گل خندی سرشار از صفا زیور داشت و لاله زار رویش مهربان بود. در چهره دل پذیرش امید به زندگی، شوق به آینده وخوش بینی فزاینده ای موج می زد. آینده نگری راستین بود. درستکار و امین بود. مردم دار و مردم دوست بود. مهربان بود و همه را با چشمی پرعاطفه و سینه ای لبریز از محبت می نگریست. او شقایق خون رنگی بود که داغ محبت انسان ها را در سینه داشت. او ستاره درخشانی بود که دل را با نور عشق صیقل داده بود تا ِسِرّ معشوق را دریابد و همچون پرنده ای سبک بار بال گشود و بی صبرانه به سوی معشوق شتافت اما جاودان و استوار در ذهن ها باقی ماند. همین ویژگی های او است که دریغ از دست دادنش این همه اندوه بر دلمان نشانده و در عین حال انگیزه ای است که در جهت شادی روانش به ادامه راهش همت گماریم.
سعید ملک زاده۱۳۹۹/۲/۳