جناب وکیل محمد شیوایی کجوری با خاطره ای از جناب استاد بهمن کشاورز می نویسد
استاد بهمن كشاورز پدر اخلاق و ستون اقتدار نهاد وكالت بودند ...
به ندرت پيش مى آيد كسى چنين باشد كه اخلاق ، مهربانى و گذشت در وجودش نهادينه بوده و همراه اين خصايص ارزشمند مقتدر و هميشه استوار باشد ... اگر كسى حتى مدت كوتاه افتخار هم نشينى با چنين بزرگى را مى داشت خاطرات زيبا و متعدد بدون ترديد برايش رقم مى خورد . افتخار تلمذ و شاگردى محضر استاد عزيز را از همان سال ١٣٧٦ كه وكيل و وكالت به معناى خاصش در جعبه رنگارنگ آنتن سيما سراسر كشور نقش بست، داشتم و همزمان با تحصيل در رشته حقوق نيز شد كه بسيارى از ما در آنزمان به حقوق ، وكيل و وكالت و كانون وكلاى دادگسترى باليديم . قصه پر غصه وكالت ادامه داشت و هر لحظه آموزه اى جديد از استاد عزيز آموختم كه در اين مجال با توجه به تشديد مجدد هجمه ها به نهاد وكالت ياد خاطره اى مربوط به سال ١٣٩٠ افتادم كه پس از آزمون ورودى آن سال اعتراضاتى چيدمان شده عليه نهاد وكالت آغاز شد و حتى حمله هاى فيزيكى به اتحاديه و كانون وكلا هم صورت گرفت ! سال ١٣٩١ شكايات متعدد عليه كانون وكلا و اتحاديه سراسرى كانون هاى وكلا مطرح شد و در ادامه بازپرسى بى درايت مغاير قانون ،دستورات محير العقولى صادر كرد -
شنيدم مدتى پيش وكيل هم شدند ...- پلمپ اسكودا همچنين منع برگزارى آزمون سال ٩١ را در تصميم خود آوردند و ابلاغ كردند و دلسوختگانى نيز اين دستور را منتشر كردند ... اين ماجرا مفصل است و تفصيلش در اين مجال نميگنجد اما در همان ايام ،شكايت هايى عليه رئيس وقت اسكودا ، جناب آقاى دكتر مندنى پور ، و رياست پيشين اسكودا ، جناب استاد كشاورز مطرح شد و احضار ايشان ابلاغ و بازهم توسط برخى منتشر شد ... آن زمان نمونه يكى از موارد متعدد بود كه صلابت و اقتداراستاد كشاورز همچنين دفاع مستحكم ايشان از نهاد وكالت نمايان شد . پس از انتشار خبر احضار روساى اسكودا، استاد فقيدمان به فوريت مصاحبه اى داشتند و ضمن طرح ايرادات جدى شكايات مطروحه همچنين اشاره به اقدامات و تصميمات خلاف قانون ، با جسارت تمام اعلام فرمودند : " برابر قانون و به موجب احضاريه در دادسرا حاضر خواهيم شد اما متخلفان به فكر عواقب اين اقدامات هم باشند " روز موعود فرا رسيد و در معيت برادر و همكار گرانقدر جناب مهرداد قربانى سرابى و دوست و برادر عزيز جناب كريم كشاورز در خدمت استاد به دادسرا مراجعه كرديم و حسب نظر استاد ابتدا به دفتر سرپرست محترم دادسرا رفتيم ، استاد كشاورز همچون هميشه در كمال ادب و احترام دق الباب فرمودند و درب را باز كردند ، جلوى درب ايستادند و پس از سلام فرمودند اجازه مى فرماييد ، مقام ذيربط در حالت نشسته و خسته گفتند بفرماييد ... استاد كلاه از سر برداشتند و با صداى رسا و قامتى با ابهت فرمودند : " پوزش كه مصدع شديم ، ، بهمن كشاورز" ... سرپرست محترم دادسرا به كسرى از ثانيه از جاى برخواستند ... با روى گشاده استاد و همراهان را دعوت به جلوس كردند و آغاز فرمايشات استاد و اقدامات بعدى پايان وقايع بود ... در مدت كوتاه ، بازپرس مورد اشاره به دادسراى كاركنان دولت و دادسرا انتظامى دعوت شدند و همان وقت بود كه از آن شعبه خلع شدند و ... در محضر سرور عزيزم جناب قربانى بوكالت از كانون وكلا عليه معترضين خاص هم شكايتى مطرح كرديم و با ارشادات و رهنمودهاى استاد پيش رفتيم و ...نتايج گوياى دفاع مقتدرانه استاد كشاورز از استقلال كانون وكلا و حيثيت نهاد وكالت در فواصل زمانى مختلف است آرى فقط يك كلام كافى بود : " بهمن كشاورز "...
حال يكسال گذشت ...
يكسال از سوم ارديبهشت ٩٨ - كه چه زيبا گفته بود دوست همكار عزيز امير حسين سهرابى ،" آقاى وكيل " و حال هم نوشت "داغ وكالت "- يكسال از پرواز آقاى وكيل كه داغ وكالت را رقم زد گذشت ...
زبان قاصر است از بيان ... به اميد :حفظ استقلال كانون وكلا ، پيروزى مجاهدتهاى مديران متعصب نهاد وكالت و سلامتى و شادمانى همه وكلاى دادگسترى به ويژه اساتيد و پيشكسوتان اين نهاد ملى
محمد شيوايى