انتشارات کشاورز
فروشگاه اینترنتی کتاب‌های حقوقی
0 کالا - 0 تومان
حذف تصویر عنوان تعداد قیمت (تومان)
موردی وجود ندارد
جمع: 0 تومان
از 1 رای
مداخله و کمکهای بشر دوستانه در شورشها و جنگهای داخلی
توضیح سریع:

در این کتاب برآنیم که به مداخله دوستانه در جنگهای داخلی که در دهه اخیر میلادی، شکل غالب اغتشاشات جهانی را به خود اختصاص داده اند و مشروعیت چنین مداخله ای بپردازیم و سپس به این سوال پاسخ دهیم که آیا تکرار چنین مداخلاتی در دهه نود،تحت عناوین مختلف و با بررسی موضع شورای امنیت ایجاد عرف بین المللی نموده است یا خیر و از آنجا که غالب این مداخلات به بهانه حمایت از قربانیان این جنگها و اعطای کمکهای بشر دوستانه به آنان انجام پذیرفته است آیا زمان آن نرسیده که بر این دو پدیده یعنی مداخله و کمکهای بشر دوستانه به شکلی تازه نگریسته شود و اعمال آنها برمینای تدوین و اصول و قواعد جدید بین المللی منضبط و منظم گردد.


قیمت اصلی: 20,000 تومان
تخفیف: 2,000 تومان
قیمت برای شما: 18,000 تومان
+
-
موجودی: موجود در انبار
شناسنامه کتاب:
عنوان کتاب:مداخله و کمکهای بشر دوستانه در شورشها و جنگهای داخلی
قطع:وزیری
تعداد صفحات:176
فهرست و محتویات:فهرست
نظر نویسنده کتاب:----مقدمه , در دهه آخر قرن بیستم ناگهان این احساس در صاحبنظران و افراد علاقمند و مرتبط با حقوق بین الملل ایجاد شد که مرزهای ملی خاصیت بازدارندگی خود را به مقدار زیادی از دست داده اند . این پددیه که در نگاه اول بدیع و عجیب می نمود ، نگرش به موضوع از زوایا ی مختلف و دیدگاه های گوناگون را ایجاب کرد. نگارنده با غتنام فرصت و گزینش موضوع حاضر برای پایان نامه برآنست که اطلاعات موجود در خصوص مورد را حتی المقدور گردآوری کند و در حد بضاعت و امکان خود نگاهی تازه به موضع داشته باشد. با توجه به محدودیت امکانات ، اینجانب ناگزیر به بررسی منابع و ماخذ مکتوب و بااطلاح تحقیق کتابخانه ای اکتفا نمودم . بدیهی است در بازنگریهای تکمیلی بعدی می توان از نتیجه تحقیقات جدید- تا حدی که بدست آید – سود جست. , در قرن 19 و اوایل قرن بیستم میلادی، یعنی پیش از تکوین منشور ملل متحد، هیچ ضابطه بین المللی کشورها را از توسل به زور نسبت به ساکنین قلمرو خود منع نمی کرد . از سوی دیگر این فرض نیز وجود داشت که دولتها موظف هستند در روابط خود با اتباع خود و سایر کشورها حداقل معیارهای حقوقی را مراعات کنند. چنانچه کشوری از این اصل تخطی می ورزید ، سایر دول می توانستند علیه آن متوسل به زور گردند و چنین مداخله ای نیز قابل توجیه بود . به عبارت دیگر چنانچه کشور مداخله شونده قادر به تامین حقوق اولیه اتباع ساکن در قلمرو خویش، به ویژه اتباع خارجی نبود کشورها به بهانه حمایت از جان و تامین حقوق اتباع خویش علیه کشور خاطی توسل به زور می نمودند. این هرج و مرج در عرصه بین المللی به این دلیل بود که دو قاعده مداخله و عدم مداخله به موازات یکدیگر اعمال می شدند و اولویت یکی بر دیگری مشخص نبود و تفسیرها و تعبیرهای متفاوت و بعضا متضادی از این دو قاعده می شد . در آن زمان توسل به جنگ از حقوق کشورها اول و تصویب میثاق جامعه ملل این میثاق نیز صراحتا کشورها را از توسل به زور منع نکرد و تحت شرایطی توسل به زور را مجاز اعلام نمود و در نهایت هرگز نتوانست به خواسته های تشکیل دهندگانش جامه عمل بپوشاند . ضعف این جامعه و فقدان ابزارهای اجرایی باعث که جهان با گذشت زمانی بالنسبه کوتاه دومین جنگ عالمگیر را تجربه کند . , آثار این جنگ، بالاخص تشکیل سازمان ملل متحد در سال 1945 و متعاقبا تصویب اعلامیه جهانی حقوق بشر، وضع را درگرگون کرد. پیوستن کشورها به این سازمان جهانی و پذیرش آن اعلامیه از جانب کشورهای جهان ، اختیارات شورای امنیت را به نفع جامعه بین المللی افزایش داد. در منشور تعمدا از کاربرد واژه جنگ ، جز در مقدمه ، اجتناب گردید و کشورها صراحتا از توسل به زور و مداخله در امور داخلی سایر دول منع شدند . احترام به حقوق بشر در منشور مورد تایید قرار گرفت و از اصول و اهداف جامعه ملل متحد برشمرده شد. براعمال اصل عدم مداخله و عدم توسل به زور نیز دو استثنا عبارتند از ماده 51 منشور که حق دفاع مشروع را در صورت وقوع حمله مسلحانه علیه یکی از اعضا تا زمانیکه شورای امنیت اقدامات لازم را جهت حفظ صلح و امنیت قهرآمیز در صورتی است که شورای امنیت به موجب فصل هفتم، تهدید یا به خطر افتادن صلح و امنیت بین المللی را احراز نماید. , علیرغم وجود اصول مندرج در منشور ، وجود دو بلوک شرق و غرب در جهان با توانائیها و امکانات نظامی و سیاسی تقریبا مساوی ، مانع از رعایت این اصول بود. استراتژی غرب- بالاخص آمریکا- این وبد که در کشورهای مختلف فاسدترین قشرها و افراد را برگزیند و از طریق کودتا به حکومت برساندو متعاقبا آنها را حمایت کند . شوروی هم همین سیاست را در کشورهای تحت سلطه خود در اروپای شرقی اعمال می کرد . , , لذا پس از تصویب منشور ملل متحد نیز با مداخله کشورها در امور داخلی یکدیگر به بهانه های مختلف ، از جمله حمایت از اتباع خویش، دفاع مشروع وحمایت از حقوق بشر مواجه بوده ایم. با بررسی مصادیق مختلف چنین مداخلاتی که غالبا نیز از جانب ابر قدرتهای جهانی انجام پذیرفته است می توان نتیجه گرفت که توجیهاتی که این کشورها بدانها متوسل می گشتند در راستای تحقق اهداف سیاسی این کشورها یوده و به مصادیق زیادی می توان اشاره نمود که فجایع بشری رخ داده، دل جامعه جهانی را به درد آورده ولی این کشورها ، با اشاره به اصل عدم توسل به زور و عدم مداخله از انجام هرگونه اقدامی امتناع نموده اند. , روند قضایا پس از پایان جنگ سرد دگرگون شد و تغییرو تحولی که با آغاز عصر ارتباطات شروع شده با فروپاشی شوروی وارد مرحله ای تعیین کننده و ملموس شد . اینک دنیا فقط با یک ابر قدرت مواجه است که خود را متولی نظام جهانی می پندارد و بدون پرده پوشی سیاستهای خود را به سازمان ملل و شورای امنیت و سایر کشورهای غربی و نیز اتحادیه اروپا تحمیل می کند . , اعلامیه حقوق بشر و لزوم رعایت مفاد آن بهانه و حربه ای است که دخالت سازمان ملل را در داخل محدوده مرزهای ملی مجاز و موجه می کند اما روشن است که این دخالت که به صورت گوناگون و از طریق کشورهای عضو یا سازمانهای منطقه ای صورت گرفته است از صفت عمومیت و یکسانی عاری است. , از دهه 1990 جنگ های داخلی و کثرت آنان در عرصه جهانی موجبات نگرانی جامعه بین المللی را فراهم آورد و غالبا مداخلاتی که در امور داخلی کشورها صورت پذیرفت به بهانه حمایت از اعطای کمکهای بشر دوستانه به قربانیان چنین جنگهایی بود . فجایع انسانی رخ داده در شمال عراق ، یوگسلاوی،بوسنی هرزگوین، رواندا و اخیرا کوزوو و اقداماتی که جهت حمایت از قربانیان این فجایع صورت پذیرفت نشان می دهد که مرزهای ملی خاصیت و حرمت خود را به طور نسبی از دست داده اند و دولتها در روابط خویش با اتباعشان آزادی مطلق ندارند . به عبارت دیگر در جهان امروزی نمی توان حقوق بشر را نقض و آزادیهای فردی را سلب نمود و از مداخله بشر دوستانه در امان بود . برحسب مورد گاهی این موارد نادیده دخالتهای خونین و ویرانگر در ورای مرزهای ملی منتهی گردد. , در این کتاب برآنیم که به مداخله دوستانه در جنگهای داخلی که در دهه اخیر میلادی، شکل غالب اغتشاشات جهانی را به خود اختصاص داده اند و مشروعیت چنین مداخله ای بپردازیم و سپس به این سوال پاسخ دهیم که آیا تکرار چنین مداخلاتی در دهه نود،تحت عناوین مختلف و با بررسی موضع شورای امنیت ایجاد عرف بین المللی نموده است یا خیر و از آنجا که غالب این مداخلات به بهانه حمایت از قربانیان این جنگها و اعطای کمکهای بشر دوستانه به آنان انجام پذیرفته است آیا زمان آن نرسیده که بر این دو پدیده یعنی مداخله و کمکهای بشر دوستانه به شکلی تازه نگریسته شود و اعمال آنها برمینای تدوین و اصول و قواعد جدید بین المللی منضبط و منظم گردد. , این کتاب به چهار فصل تقسیم گشته است در فصل اول ضمن بیان تاریخچه ای مختصر از مداخلات و کمکهای بشر دوستانه عناصر اصلی بحث یعنی مداخله و کمکهای بشر دوستانه همینطور جنگ داخلی را تعریف خواهیم نمود. در قصل دوم به بررسی مداخله بشر دوستانه در منشور ملل متحد و مشروعیت آن و چگونگی انجام چنین مداخلاتی در جنگهای داخلی خواهیم پرداخت . در فصل سوم کمک های بشر دوستانه و چگونگی اعطای این کمکها در جنگ داخلی را مورد بررسی قرار خواهیم داد و در خصوص حق و یا تکلیف بودن اعطای این کمکها و همچنین تداخل ارائه این کمک ها یا اعمال مداخلات بشر دوستانه به بحث خوایهم پرداخت . در فصل چهارم در ابتدا به بیان مصادیقی مهم از مداخلات یک جانبه کشورها پس از تصویب منشور و واکنشها ی کشورها در برابر آنها می پردازیم و سپس اهم مداخلات بشر دوستانه پس از جنگ سرد را تحلیل خواهیم نمود . , , شربانو بهارک کشاورز , تهران - 1380 , -
مقدمه:مقدمه , در دهه آخر قرن بیستم ناگهان این احساس در صاحبنظران و افراد علاقمند و مرتبط با حقوق بین الملل ایجاد شد که مرزهای ملی خاصیت بازدارندگی خود را به مقدار زیادی از دست داده اند . این پددیه که در نگاه اول بدیع و عجیب می نمود ، نگرش به موضوع از زوایا ی مختلف و دیدگاه های گوناگون را ایجاب کرد. نگارنده با غتنام فرصت و گزینش موضوع حاضر برای پایان نامه برآنست که اطلاعات موجود در خصوص مورد را حتی المقدور گردآوری کند و در حد بضاعت و امکان خود نگاهی تازه به موضع داشته باشد. با توجه به محدودیت امکانات ، اینجانب ناگزیر به بررسی منابع و ماخذ مکتوب و بااطلاح تحقیق کتابخانه ای اکتفا نمودم . بدیهی است در بازنگریهای تکمیلی بعدی می توان از نتیجه تحقیقات جدید- تا حدی که بدست آید – سود جست. , در قرن 19 و اوایل قرن بیستم میلادی، یعنی پیش از تکوین منشور ملل متحد، هیچ ضابطه بین المللی کشورها را از توسل به زور نسبت به ساکنین قلمرو خود منع نمی کرد . از سوی دیگر این فرض نیز وجود داشت که دولتها موظف هستند در روابط خود با اتباع خود و سایر کشورها حداقل معیارهای حقوقی را مراعات کنند. چنانچه کشوری از این اصل تخطی می ورزید ، سایر دول می توانستند علیه آن متوسل به زور گردند و چنین مداخله ای نیز قابل توجیه بود . به عبارت دیگر چنانچه کشور مداخله شونده قادر به تامین حقوق اولیه اتباع ساکن در قلمرو خویش، به ویژه اتباع خارجی نبود کشورها به بهانه حمایت از جان و تامین حقوق اتباع خویش علیه کشور خاطی توسل به زور می نمودند. این هرج و مرج در عرصه بین المللی به این دلیل بود که دو قاعده مداخله و عدم مداخله به موازات یکدیگر اعمال می شدند و اولویت یکی بر دیگری مشخص نبود و تفسیرها و تعبیرهای متفاوت و بعضا متضادی از این دو قاعده می شد . در آن زمان توسل به جنگ از حقوق کشورها اول و تصویب میثاق جامعه ملل این میثاق نیز صراحتا کشورها را از توسل به زور منع نکرد و تحت شرایطی توسل به زور را مجاز اعلام نمود و در نهایت هرگز نتوانست به خواسته های تشکیل دهندگانش جامه عمل بپوشاند . ضعف این جامعه و فقدان ابزارهای اجرایی باعث که جهان با گذشت زمانی بالنسبه کوتاه دومین جنگ عالمگیر را تجربه کند . , آثار این جنگ، بالاخص تشکیل سازمان ملل متحد در سال 1945 و متعاقبا تصویب اعلامیه جهانی حقوق بشر، وضع را درگرگون کرد. پیوستن کشورها به این سازمان جهانی و پذیرش آن اعلامیه از جانب کشورهای جهان ، اختیارات شورای امنیت را به نفع جامعه بین المللی افزایش داد. در منشور تعمدا از کاربرد واژه جنگ ، جز در مقدمه ، اجتناب گردید و کشورها صراحتا از توسل به زور و مداخله در امور داخلی سایر دول منع شدند . احترام به حقوق بشر در منشور مورد تایید قرار گرفت و از اصول و اهداف جامعه ملل متحد برشمرده شد. براعمال اصل عدم مداخله و عدم توسل به زور نیز دو استثنا عبارتند از ماده 51 منشور که حق دفاع مشروع را در صورت وقوع حمله مسلحانه علیه یکی از اعضا تا زمانیکه شورای امنیت اقدامات لازم را جهت حفظ صلح و امنیت قهرآمیز در صورتی است که شورای امنیت به موجب فصل هفتم، تهدید یا به خطر افتادن صلح و امنیت بین المللی را احراز نماید. , علیرغم وجود اصول مندرج در منشور ، وجود دو بلوک شرق و غرب در جهان با توانائیها و امکانات نظامی و سیاسی تقریبا مساوی ، مانع از رعایت این اصول بود. استراتژی غرب- بالاخص آمریکا- این وبد که در کشورهای مختلف فاسدترین قشرها و افراد را برگزیند و از طریق کودتا به حکومت برساندو متعاقبا آنها را حمایت کند . شوروی هم همین سیاست را در کشورهای تحت سلطه خود در اروپای شرقی اعمال می کرد . , , لذا پس از تصویب منشور ملل متحد نیز با مداخله کشورها در امور داخلی یکدیگر به بهانه های مختلف ، از جمله حمایت از اتباع خویش، دفاع مشروع وحمایت از حقوق بشر مواجه بوده ایم. با بررسی مصادیق مختلف چنین مداخلاتی که غالبا نیز از جانب ابر قدرتهای جهانی انجام پذیرفته است می توان نتیجه گرفت که توجیهاتی که این کشورها بدانها متوسل می گشتند در راستای تحقق اهداف سیاسی این کشورها یوده و به مصادیق زیادی می توان اشاره نمود که فجایع بشری رخ داده، دل جامعه جهانی را به درد آورده ولی این کشورها ، با اشاره به اصل عدم توسل به زور و عدم مداخله از انجام هرگونه اقدامی امتناع نموده اند. , روند قضایا پس از پایان جنگ سرد دگرگون شد و تغییرو تحولی که با آغاز عصر ارتباطات شروع شده با فروپاشی شوروی وارد مرحله ای تعیین کننده و ملموس شد . اینک دنیا فقط با یک ابر قدرت مواجه است که خود را متولی نظام جهانی می پندارد و بدون پرده پوشی سیاستهای خود را به سازمان ملل و شورای امنیت و سایر کشورهای غربی و نیز اتحادیه اروپا تحمیل می کند . , اعلامیه حقوق بشر و لزوم رعایت مفاد آن بهانه و حربه ای است که دخالت سازمان ملل را در داخل محدوده مرزهای ملی مجاز و موجه می کند اما روشن است که این دخالت که به صورت گوناگون و از طریق کشورهای عضو یا سازمانهای منطقه ای صورت گرفته است از صفت عمومیت و یکسانی عاری است. , از دهه 1990 جنگ های داخلی و کثرت آنان در عرصه جهانی موجبات نگرانی جامعه بین المللی را فراهم آورد و غالبا مداخلاتی که در امور داخلی کشورها صورت پذیرفت به بهانه حمایت از اعطای کمکهای بشر دوستانه به قربانیان چنین جنگهایی بود . فجایع انسانی رخ داده در شمال عراق ، یوگسلاوی،بوسنی هرزگوین، رواندا و اخیرا کوزوو و اقداماتی که جهت حمایت از قربانیان این فجایع صورت پذیرفت نشان می دهد که مرزهای ملی خاصیت و حرمت خود را به طور نسبی از دست داده اند و دولتها در روابط خویش با اتباعشان آزادی مطلق ندارند . به عبارت دیگر در جهان امروزی نمی توان حقوق بشر را نقض و آزادیهای فردی را سلب نمود و از مداخله بشر دوستانه در امان بود . برحسب مورد گاهی این موارد نادیده دخالتهای خونین و ویرانگر در ورای مرزهای ملی منتهی گردد. , در این کتاب برآنیم که به مداخله دوستانه در جنگهای داخلی که در دهه اخیر میلادی، شکل غالب اغتشاشات جهانی را به خود اختصاص داده اند و مشروعیت چنین مداخله ای بپردازیم و سپس به این سوال پاسخ دهیم که آیا تکرار چنین مداخلاتی در دهه نود،تحت عناوین مختلف و با بررسی موضع شورای امنیت ایجاد عرف بین المللی نموده است یا خیر و از آنجا که غالب این مداخلات به بهانه حمایت از قربانیان این جنگها و اعطای کمکهای بشر دوستانه به آنان انجام پذیرفته است آیا زمان آن نرسیده که بر این دو پدیده یعنی مداخله و کمکهای بشر دوستانه به شکلی تازه نگریسته شود و اعمال آنها برمینای تدوین و اصول و قواعد جدید بین المللی منضبط و منظم گردد. , این کتاب به چهار فصل تقسیم گشته است در فصل اول ضمن بیان تاریخچه ای مختصر از مداخلات و کمکهای بشر دوستانه عناصر اصلی بحث یعنی مداخله و کمکهای بشر دوستانه همینطور جنگ داخلی را تعریف خواهیم نمود. در قصل دوم به بررسی مداخله بشر دوستانه در منشور ملل متحد و مشروعیت آن و چگونگی انجام چنین مداخلاتی در جنگهای داخلی خواهیم پرداخت . در فصل سوم کمک های بشر دوستانه و چگونگی اعطای این کمکها در جنگ داخلی را مورد بررسی قرار خواهیم داد و در خصوص حق و یا تکلیف بودن اعطای این کمکها و همچنین تداخل ارائه این کمک ها یا اعمال مداخلات بشر دوستانه به بحث خوایهم پرداخت . در فصل چهارم در ابتدا به بیان مصادیقی مهم از مداخلات یک جانبه کشورها پس از تصویب منشور و واکنشها ی کشورها در برابر آنها می پردازیم و سپس اهم مداخلات بشر دوستانه پس از جنگ سرد را تحلیل خواهیم نمود . , , شربانو بهارک کشاورز , تهران - 1380 , -------
خلاصه کتاب:---------
 
پرداخت امن
میتوانید با استفاده از شبکه شتاب به صورت امن پرداخت نمایید.
تحویل واقعا سریع
ارسال سریع به تمام نقاط ایران
پشتیبانی شگفت انگیز
پشتیبانی ما شما را شگفت زده خواهد کرد.
بهترین کیفیت
بهترین و با کیفیت ترین محصولات

تماس با ما
شما میتوانید از طریق اطلاعات زیر با ما در تماس باشید.
021-88927059
021-88711092
info@keshavarz.com
تهران، خیابان کریمخان زند، خیابان عضدی جنوبی(آبان جنوبی) نبش بن بست کیوان، پلاک 2، واحد 2
لطفا کمی صبر کنید...
 

تمامی حقوق مادی و معنوی این وب سایت متعلق به "نشر کشاورز" است.