هر چند استقلال کانون وکلا با تصویب قانون نحوه اخذ پروانه وکالت به جهات مختلف مخدوش شد و هر چند تصویب ماده صد و هشتاد و هفت قانون برنامه سوم توسعه عملاً این نهاد مستقل را در معرض اضمحلال قرار داد و هر چند آئین نامۀ اجرائیِ فراتر از قانونِ لایحۀ استقلال بر آن است که تیر خلاص را بر پیکر مجروح این نهاد دیرپا بزند و هر چند هر از چند گاهی کسانی – داسته یا ندانسته – تیرهای تهمت و بهتان را به سویش رها می کنند ، اما این شیر زخمی - به همت اعضایش – هنوز پیکر سنگینش رابر پاهای لرزانش ایستاده نگه داشته و می غرّد و حرکات دستانش که معاندین و دشمنان را تهدید می کند برای ایشان خوفناک و ترساننده است .
♦اگر وجود این نهاد ناشی از ضرورتی اجتماعی هست – که هست – اگر سیر قهری آن از وابستگی به حکومت به جانب استقلال بوده – که بوده – اگر این سیر تکامل قهری را عقلای زمان درک کرده و تقویت کرده اند – که کرده اند – اگر یکی از حقوقی که به موجب قانون اساسی برای مردم ایران مقرر شده « حق دفاع » است – که امیدواریم چنین باشد – اگر این حق به وسیله کسان و سازمانهائی اعمال و تأمین می شود که برای آنها استاندارد های جهانی وجود دارد – که دارد – اگر کانونهای وکلای ایران به دور از سیاست و سیاست بازی ، بر آن بوده و هستند که باتأمین حق دفاع مردم با رعایت استاندارد های بین المللی ، با وجود همه تضییقات و یورشهایی که علیه آنها وجود دارد ، بدون تحمیل دیناری هزینه به خزانه مملکت ، اعتبار قوه قضاییه ایران را افزایش دهند - که واقعیت جز این نیست - آیا آنچه بر وکلا و کانونهایشان می رود تأثر انگیز و شگفت آور نیست ؟!
♦انتخابات جهت گزینش هیأت مدیره چنین نهادی ، با توجه به شرایط زمانی و مکانی ، اهمیتی بسیار فراتر از انتخابات یک صنف دارد .