انتشارات کشاورز
فروشگاه اینترنتی کتاب‌های حقوقی
0 کالا - 0 تومان
حذف تصویر عنوان تعداد قیمت (تومان)
موردی وجود ندارد
جمع: 0 تومان

قضاوت تلفنی و باقی قضایا (2)

اما علت این سفر مراجعه و اعتراض دسته جمعی گروهی بود که به کاخ دادگستری مراجعه و به اعدام فردی به نام «ر..» در رفسنجان اعتراض می کردند . فرد دیگری هم که همراه این مرد دستگیر شده بود در معرض اعدام یا قطع ید بود (به ادعای این معترضان) .

 جناب کورش کاکوان و بنده از کمیسیون حقوق بشر کانون وکلا و آقای ابریشمی از طرف مرحوم اسد الله مبشری وزیر وقت دادگستری ، ماموریت بازرسی گرفتیم .  آن مرحوم به ما ابلاغ داد . قبل از حرکت ، نمی دانم چرا، گفتم ابلاغی هم از آقای هادوی دادستان انقلاب بگیریم .

دوستان لزومی برای این کار نمی دیدند اما من اصرار کردم .  آقای قرنی قاضی دادگستری (برادر تیمسار شهید قرنی) که رابط وزارت دادگستری و دادستانی انقلاب بود، شاید ظرف یک ساعت این ابلاغ را گرفت و آورد . در آن روزها کارها خیلی سریع و بی دردسر انجام می شد . اصرار من به گرفتن این ابلاغ صرفاً غریزی بود نه بر مبنای استدلال، اما آنچه بعداً به اصطلاح کار ما را راه انداخت همین ابلاغ بود و بدون آن معلوم نبود مأموریتمان – و شاید سرنوشت خودمان- چه می شد ! .

  با هواپیما به کرمان رفتیم و شب را در این شهر گذراندیم . صبح روز بعد- پس از دیدن و شنیدن ماجرایی که شرح دادم- با یک جیپ آهوی بیابان عازم رفسنجان شدیم. علاوه بر راننده ، جوانی بسیار مودب و صمیمی از کمیته کرمان همراهیمان کرد . گمان می کنم تفنگ ژ3 یا کلاشنیکوف داشت .

وقتی به رفسنجان رسیدیم ما را مستقیماً به مسجد هدایت کردند که آقایی در آن به سخنرانی مشغول بود . به محض نشستن متوجه شدم موضوع سخنرانی ، اعدام «ر..» و آمدن ما به رفسنجان است . به دوستان پیشنهاد کردم برویم . پذیرفتند و از مسجد خارج شدیم . صدای جمعیت را می شنیدیم که شعار می دادند: " «ر..» قاتل بود، اعدامش عادل بود" ! .

روحانی کوچک اندام، خوشرو و بسیار مهربانی که متاسفانه اسمش را به یاد ندارم ما را در بهداری اسکان داد . جای تمیز و خوبی بود .

پس از پایان سخنرانی آن آقا به دفترش در مسجد رفتیم . رفسنجان دادگاه صلح مستقلی داشت و رئیس آن که مردی خنده رو و مودب بود به دیدن ما آمد .  توضیح داد که آقای «ر..» و فرد همراهش درست روز 22 بهمن به بانک حمله کرده بودند . حال آنکه شهر از حدود یک ماه پیش از پیروزی انقلاب در اختیار مردم بود و انقلابیون اعلام کرده بودند هیچ کس حق تعرض به بانکها و ادارات دولتی را ندارد .

 دو مهاجم با پولهایی که برداشته بودند بیرون می آیند و با مردمی که از ماجرا آگاه شده و برای کمک به کارمندان بانک آمده بودند مواجه می شوند .

«ر..» بعد از چند بار تهدید شلیک می کند و یک مرد جوان را می کشد . 

حاکم شرع – همان آقایی که مشغول سخنرانی در مسجد بود – او را محاکمه و محکوم به قصاص می کند . حکم قصاص به وسیله پدر مقتول با شلیک سلاح کمری اجرا می شود .

همراه و همدست «ر..» را زندانی می کنند تا بعداً به وضع او رسیدگی شود .

نفهمیدیم داستان اعدام و قطع ید از کجا آمده بود . اما به هر حال سفر ما باعث شد که هیچ یک از این دو واقعه – اگر هم واقعیتی در مورد آن وجود داشت – اتفاق نیفتاد .

به اتکاء ابلاغ آقای هادوی توانستیم پرونده را که عبارت از چند برگ کوچک دستنوشته بود ببینیم . ماجرا همانگونه که به ما گفته شده بود اتفاق افتاده بود .

 ادامه دارد . . .

 
پرداخت امن
میتوانید با استفاده از شبکه شتاب به صورت امن پرداخت نمایید.
تحویل واقعا سریع
ارسال سریع به تمام نقاط ایران
پشتیبانی شگفت انگیز
پشتیبانی ما شما را شگفت زده خواهد کرد.
بهترین کیفیت
بهترین و با کیفیت ترین محصولات

تماس با ما
شما میتوانید از طریق اطلاعات زیر با ما در تماس باشید.
021-88927059
021-88711092
info@keshavarz.com
تهران، خیابان کریمخان زند، خیابان عضدی جنوبی(آبان جنوبی) نبش بن بست کیوان، پلاک 2، واحد 2
لطفا کمی صبر کنید...
 

تمامی حقوق مادی و معنوی این وب سایت متعلق به "نشر کشاورز" است.