میزان حق الوکاله ای که دادگاهها - در صورت محکومیت طرف - به آن رأی می دهند ، در آیین نامه تعرفه حق الوکاله مصوب 1385 رئیس وقت قوه قضائیه مشخص شده است.
در مورد این آئین نامه و نحوه تنظیم و تصویب آن و اینکه آیا در این راستا مقررات و ضوابط ناظر به موضوع رعایت شده بود یا نه مناقشات بسیار صورت گرفت که در این کتاب قابل بحث نيست . زيرا به هر حال اين آئين نامه وجود دارد و اجرا مي شود.
در اين آئين نامه براي حق الوكاله سقف دويست ميليون ريال تعيين شده است . اما در عين حال در اولين ماده آن به توافق وكيل و موكل اشاره شده است . بنابراين وكيل و موكل مي توانند در خصوص پرداخت هر مبلغي به عنوان حق الوكاله توافق كنند . ولي اگر طرف دعوا محكوم شود ، دادگاه به بيش از دويست ميليون ريال رأي نخواهد داد .
اين موضوعي است كه بايد براي موكل دقيقاً روشن و به او تفهيم و در قرارداد حق الوكاله هم تصريح شود . يعني بايد موكل بداند اگر مثلاً صدميليون تومان حق الوكاله مي پردازد ، در صورت پيروزي در دعوا فقط بيست ميليون تومان آن به عنوان خسارت دادرسي مورد حكم دادگاه قرار خواهد گرفت . بدیهی است وکیل باید مالیات خود و سهم کانون و صندوق حمایت را بر مبنای صد میلیون تومان بپردازد.
حق الوکاله متعارف در دعاوی مالی بین هفت تا ده درصد خواسته است. وقتی خواستۀ دعوای مالی خیلی بالا باشد ، معمولاً این درصد تقلیل پیدا می کند. و ممکن است حتي به 3 % یا 1 % هم برسد. شصت درصد از کلّ حق الوکاله در مرحلۀ بدوی پرداخت می شود.
اگر دعوا به مرحلۀ تجدید نظر برسد ،40 % مابقی در آغاز این مرحله باید پرداخت شود.