جذابيت سراب حرفه وکالت دعاوي در کشور ما قدمتي بيش از صد سال دارد که البته شروع حضور وکيلمدافع در دعاوي در جامه «وکيل مرافعه» و مختص دعاوي مدني بوده است و قضيه چنان بوده که هرکس با يا بدون داشتن آگاهيهاي فني و علمي و تجربه کافي بر مبناي ارتباطات و آنچه آن را مؤدبانه ميتوان «روحيه بالا» نام نهاد، مباشر دفاع از مردم در محاکم ميشده است. ضرورتهاي اجتماعي و تاريخي و تکامل افکار و آگاهيها در طي زمان، آغاز فرآيندي را باعث شد که ابتدا به شرکت داوطلبان اين حرفه در امتحان و تشکيل نوعي سازمان صنفي منتهي شد که تکامل اين سازمان بالاخره به رخنمودن کانون وکلاي غيرمستقل انجاميد . پس از افتوخيزهاي زياد، سرانجام در 1331 کانون وکلا مستقل شد و وکلاي وابسته به اين کانون در سه کانون مرکز، آذربايجان و فارس و بنادر، مباشر امر دفاع در امور مدني و کيفري شدند. توجه داشته باشيد که از يک سو تعداد فارغالتحصيلان رشته حقوق قليل بوده است و از ديگر سو، داوطلب براي اين حرفه چندان زياد نبود و بالاخره محدوديت تعداد دانشکدههاي حقوق به گونهاي بود که نميشد درباره فارغالتحصيلان اين دانشکدهها از کلمه توليد انبوه استفاده کرد. با تغيير نظام سياسي، قضائي و آموزشي، همه اينها تغيير کرد. تعداد دانشکدههاي حقوق ما فعلا گويا چيزي در حدود 500 است و لاجرم دانشآموختههاي اين تعداد دانشکده، رقمي غيرقابل باور را تشکيل ميدهند. موضوع استقلال کانونها و برخي موارد ديگر نيز در قانون کيفيت اخذ پروانه وکالت مصوب 1376 کاملا تغيير کرد و اصلاحات بعدي وارده بر لايحه استقلال کانون، پيچيدهترشدن بيشتر قضايا را باعث و فرايندي آغاز شد که امروزه ناظر بر مرحله شگفتانگيزي از آن هستيم.خلاصه آنچه که از طرف عدهاي از مدعيان وکالت مطرح ميشود، اين است که هرکس ليسانسي از دانشکده حقوق در هرجاي ايران گرفت، بايد بتواند وکالت کند.......
ادامه دارد....